postheadericon دادگاه رسيدگی به شکايت فوری سازمان مجاهدين خلق ايران عليه ليست گذاری وزارت خارجه آمريکا

دادگاه رسيدگی به شکايت فوری سازمان مجاهدين خلق ايران عليه ليست گذاری وزارت خارجه آمريکا در ساعت 10 صبح سه شنبه 8 می برگزار شد و رسميت پيدا کرد.
ابتدا وکيل مجاهدين در برابر قضات قرار گرفت و گفت اين دادگاه دو سال پيش به وزارت خارجه اعتماد کرده و پرونده را به اين وزارت برای بازبينی برگردانده است. اما تا امروز پاسخ رسمی قضايی از سوی وزير دريافت نشده و موضوع به عمد پا در هوا نگه داشته شده است. به نحوی که سازمان مجاهدين خلق ايران، نه از ليست خارج شده و نه در يک بازبينی که حکم دادگاه بود به لحاظ برچسب تروريستی تعيين تکليف شده است. اين نقض آشکار قانون مصوب کنگره آمريکا و همچنين نقض آشکار حکم دادگاه است و از اين رو مجاهدين بار ديگر به اين دادگاه مراجعه کرده اند تا تصميم بگيرد و از وزارت خارجه بخواهد موضوع را يک سويه و تعيين تکليف کند.

-در جريان دادگاه از وکيل برجسته آمريکايی ويت دين که قبلاً از معاونان وزير دادگستری اين کشور بوده است سؤال شد پاسخ شما به اين موضوع که وزارت خارجه می گويد نام گذاری مجاهدين موضوعی بسيار بغرنج است و رسيدگی به آن زمان می خواهد و وزارت خارجه تاکنون کار فوق العاده زيادی در اين باره انجام داده و بر خلاف آنچه شما می گوييد بيکار ننشسته است چيست؟
وکيل پاسخ داد آنچه واقعيت دارد چيزی جز وقت کشی و ادامه برچسب با ماهيت سياسی نيست.

-وکيل وزارت خارجه در اين هنگام وارد بحث اختيارات وزير پيرامون امنيت ملی آمريکا با استناد به رويه های قبلی گرديد و تلاش کرد زيرآب شکايت را بزند. اما قضات او را به چالش کشيدند و گفتند پرونده يی که در برابر ماست بالکل متفاوت است زيرا در اين جا موضوع قانون اساسی و آزادی بيان و مسأله جان انسانها در ميان است.
-وکيل وزارت خارجه در اين جا به مخمصه افتاد و بحث را به جانب نيت و توانايی پابرجای مجاهدين برای انجام هرگونه عملياتی که می خواهند تغيير جهت داد و در يک دروغ آشکار گفت: مجاهدين ادعا می کنند که خلع سلاح شده اند در صورتی که هيچ موقع يک جستجوی کامل خانه به خانه در اشرف نشده است، اشرف 15 مايل مربع وسعت دارد. اين يک شهرک است. ما داريم به شدت کار می کنيم. چند سال پيش مؤسسه رند وابسته به سيا گزارش کرده بود که آنان چهار هزار جنگنده تروريست متمرکز در يک مساحت 15 مايلی (39 کيلومترمربع) بودند که ارتش آمريکا هيچ گاه تأييد نکرده کاملاً بازرسی و خلع سلاح شده باشند.
-وکيل وزارت خارجه در پاسخ به اين سؤال دادگاه که شما چقدر وقت برای بازبينی می خواهيد گفت: ما اينکار را 60روز پس از اين که قرارگاه اشرف تخليه شود و امکان بازرسی و آناليز اطلاعات آن را به دست بياوريم انجام خواهيم داد اما من نمی توانم زمان دقيق بدهم چون ممکن است اين کار طول بکشد.
تناقض گوييهای وکيل وزارت خارجه به حدی بود که در چندين نوبت قضات بر روی اين تناقض گوييها انگشت گذاشتند.

-يکی از قضات در جريان دادرسی از وکيل مجاهدين پرسيد: فرض می کنيم که دادگاه يک مهلت زمانبندی شده برای تعيين تکليف و پاسخگويی به وزارت خارجه بدهد و فرض می کنيم در پايان اين مهلت وزارت خارجه دوباره سازمان مجاهدين خلق ايران را مشمول ليست گذاری بشناسد. در اين صورت آيا شما اين تصميم را ترجيح می دهيد يا تصميم نگرفتن و همين وضعيت موجود را... . ؟
وکيل پاسخ داد که مجاهدين قطعاً تصميم گرفتن، ولو ابقاء ليست گذاری را بر بلاتکليفی و پا در هوا گذاشتن موضوع که به سود رژيم ملايان است ترجيح می دهند.
ويت دين حقوقدان برجسته آمريکايی افزود: اما صورت مسأله اين است که وزارت خارجه هيچ دليل و مدرکی ندارد که به اين ليست گذاری ادامه بدهد و به فرض همچنين کند، ما بلادرنگ استيناف می خواهيم و مجدداً همين علامت سؤال در برابر وزارت خارجه قرار دارد.

-يکی از قضات پرسيد: فرض کنيد حکم دادگاه نه آن چيزی باشد که وزارت خارجه می خواهد و نه آن چيزی که شما می خواهيد، فرض کنيد در مقابل دو انتخاب و دو راه حل قرار می گيريم:
يکی اين که دادگاه از وزارت خارجه گزارش رسمی پيشرفت در پروسه تصميم گيری را بخواهد و ديگری اين که 30روز به وزارت خارجه مهلت بدهد تا تعيين تکليف کند، آيا ما درست می فهميم که انتخاب موکل شما شق دوم يعنی تعيين تکليف در مهلت 30روزه خواهد بود؟ وکيل مجاهدين پاسخ مثبت داد و گفت مجاهدين در هر حال و در هر تابلو و در هر شقی، تعيين تکليف و پايان دادن وضعيت متناقض بلاتکليفی را ترجيح می دهند.
در جريان دادرسی، يکی از قضات خاطرنشان کرد که طبق قانون، دادگاه از اختيارات حکم کردن به وزارت خارجه برای تعيين تکليف ليست و همچنين اختيار ابقا يا الغا آن هم برخوردار است.

در پايان جلسه دادگاه که در آن وکلا، حقوقدانان و خبرنگاران زيادی حضور پيدا کرده بودند، بحثها و تفاسير و انعکاسات مختلفی ارائه می شد:
-برخی ابراز اميدواری می کردند که دادگاه تا پايان ماه می حکم خود را صادر می کند و به وزارت خارجه آمريکا 90روز مهلت تعيين تکليف خواهد داد.

-برخی ديگر می گفتند که اين رويکرد وزارت خارجه نشان دهنده حداکثر تلاش برای کش دادن و ادامه وقت کشی است زيرا در سال انتخابات آمريکا، به سود دولت اوباماست که با رژيم ملايان در موضوعی که برای اين رژيم مسأله بود ونبود است، سرشاخ نشود.
-يک نظريه ديگر اين بود که دادگاه ظرف دو تا چهار هفته حکم می دهد و به وزارت خارجه برای تصميم گيری و تعيين تکليف 30 تا 90روز مهلت خواهد داد.

در پايان جلسه دادگاه، وکلا نماينده وزارت خارجه را به چالش کشيدند که چرا به دروغ ادعا کرد که اشرف بازرسی و خلع سلاح نشده است؟
- ژنرال فيليپس فرمانده حفاظت اشرف از اين دروغ وکيل وزارت خارجه به شدت خشمگين و معترض بود.
-جان سانو يکی از معاونان پيشين اطلاعات مرکزی گفت: نماينده وزارت خارجه بنا به سنت شناخته شده خود که منهم در آن تجربه زيادی دارم، آشکارا دروغ می گفت و در هر کجا که دستش خالی بود به مدارک محرمانه موهوم استناد می کرد.

سايت سی.ان.ان- – 19ارديبهشت ۱۳۹۱ – 8 مه ۲۰۱۲:
سی.ان.ان در سايت خود با انتشار عکسی از تظاهرات ايرانيان در برابر کاخ سفيد در اکتبر ۲۰۱۱ گزارش کرد: وکيل مجاهدين خلق از دادگاه واشينگتن خواست با صدور يک حکم فوری، وزارت خارجه را مجبور کند به حکم دادگاه در ژوئيه ۲۰۱۰ عمل کند و در يک زمانبندی معقول تعيين تکليف نمايد.
اين در حاليست که دادگاه دو سال پيش حکم کرده بود که وزارت خارجه طی 6ماه نامگذاری پيشين و درخواست لغو آن را تعيين تکليف کند. اما وکيل وزارت خارجه به اين استدلال پناه برد که هنوز سوالاتی وجود دارد مبنی بر اين که آيا اعضای ”سرسخت“ اين گروه در داخل کمپ سلاح مخفی کرده اند يا خير؟ اين وکيل به دادگاه گفت که يک دوره 60روزه قابل تمديد بعد از تخليه کامل اشرف نياز دارد تا به اين سؤال پاسخ داده شود!
سی.ان.ان يادآوری کرد: در پايان هفته ی گذشته مارک تونر سخنگوی وزارت خارجه بيانيه يی انتشار داد و ”تداوم همکاری“ ساکنان کمپ اشرف را مورد تمجيد قرار داد. تونر گفت بيش از نيمی از ۳۰۰۰ ساکن کمپ اشرف به کمپ ليبرتی منتقل شده اند. کما اين که ويت دين، وکيل مجاهدين خاطرنشان کرد آمريکا در سال ۲۰۰۳ به طور کاملاً مسالمت آميز تسليحات اين گروه را گردآوری نموده و موقعيت حقوقی ساکنان اشرف را به عنوان اشخاص حفاظت شده تحت کنوانسيون چهارم ژنو اعلام کرده است.
ويت دين افزود: تأخير در تصميم گيری توسط وزارت خارجه ناقض آزاديها و آيين دادرسی و قانون اساسی است به خصوص که خانم کلينتون وزير خارجه در ماه فوريه عملکرد تروريستی را منتفی شناخته و موضوع ليست گذاری را با تخليه اشرف مرتبط ساخت.

سرهنگ مارتين، فرمانده حفاظت اشرف که در جلسه دادگاه حضور داشت استدلال وکيل دولت را که مجاهدين خلع سلاح نشده اند، ”مزخرف“ خواند. مارتين که از خروج مجاهدين از ليست حمايت می کند به CNN گفت کمپ اشرف به طور کامل خلع سلاح شده است.
سازمان مجاهدين خلق از حمايت مقامات برجسته ی عاليرتبه ی کابينه های قبلی دموکرات و جمهوريخواه که عليه ادامه ی حضور آن گروه در ليست موضع می گيرند، برخوردار است.

رويتر گزارش کرد: دولت اوباما روز سه شنبه اعلام کرد هيلاری کلينتون وزيرخارجه آمريکا در نظر دارد در مورد ليست گذاری گروه مخالف ايرانی دو ماه بعد از تخليه اشرف و انتقال ساکنان آن به کمپ ليبرتی تصميم بگيرد. به نظر می رسد برای اولين بار وزارت خارجه، به طور علنی يک زمانبندی تقريبی برای تصميم گيری روی اين موضوع داده است.
دادگاه در جلسه خود لايحه شکايت اين گروه را استماع کرد که می خواهد وزارت خارجه را وادار کند يا ليست گذاری را لغو کند و يا در يک مهلت و زمانبندی مشخص ناگزير از تعيين تکليف شود.
به گفته وکيل دولت انتظار می رود تعداد ۱۲۰۰نفر باقی مانده در کمپ اشرف طی 9هفته آينده به پايگاه نظامی سابق آمريکا در بغداد منتقل شوند...
وکيل دولت در عين حال برای اين که خود را به مدت زمان 60روزه مقيد و منحصر نکند گفت: ممکن است که 60روز کافی نباشد و ممکن است اسناد ديگری پيدا شو د که نيازمند بررسی باشد. در عين حال معلوم بود که هيلاری کلينتون او را مکلف کرده است به دادگاه بيايد و نقشه مسير وزارت خارجه را ارائه کند. به همين خاطر وکيل دولت تکذيب کرد که اين يک پروسه بی پايان باشد. وکيل دولت به طنز گفت ما که نگفته ايم صلح جهانی بايد محقق شود تا اين نامگذاری تعيين تکليف شود!
به گزارش رويتر، ويت دين وکيل مجاهدين گفت اين نامگذاری به طور جدی آزاديهای مندرج در قانون اساسی را پايمال نموده و برای اين گروه و هوادارانش در ايران و اعضای آن در عراق مشکلات و خطرات جدی ايجاد کرده است.
قضات دادگاه در ميان حمله و دفاع طرفين دادگاه گير کرده بودند و با سؤالات متعدد از طرفين می خواستند بر شک و ترديدهای خود غلبه کنند آنها می خواستند بدانند چرا وزارت خارجه تابه حال نامگذاری را لغو نکرده است؟ وکيل دولت می گفت وضعيت بی ثبات است و نمی خواهند به همکاری در بستن اشرف آسيب وارد شود.

سايت واشينگتن تايمز – 19ارديبهشت ۱۳۹۱ – 8 مه ۲۰۱۲: واشينگتن تايمز گزارش کرد: وزير کلينتون قرار است در مورد سرنوشت ليست گذاری تبعيديان ايرانی بعد از جابه جايی ساکنان اشرف تصميم بگيرد. حدود ۲۰۰۰نفر از ساکنان اشرف تاکنون به کمپ ليبرتی تحت وساطت ملل متحد منتقل شده اند.
در حاليکه وکيل دولت باز هم درخواست مهلت 60روزه می داد، وکيل مجاهدين وزارت خارجه را به ”بی تفاوتی و بی رغبتی“ متهم کرد و گفت هر روزی که مجاهدين خلق در ليست باشند نقض حقوقشان است.
از سوی ديگر اين نامگذاری مانع عمده ای برای اعزام ساکنان ليبرتی به کشورهای ثالث است و مقامات ايالات متحده می گويند که برای اعزام آنها به ايالات متحده مصوبه کنگره مورد نياز است.
قاضی استفن ويليامز گفت که دولت عراق اقدامات خود عليه سازمان مجاهدين خلق را تا حدی به دليل اين واقعيت توجيه می کند که ايالات متحده، آنها را هم چنان در ليست خود نگه داشته است.
در جلسه دادگاه، آقای لوب وکيل دولت بارها و بارها به قرارگاه اشرف به عنوان يک پايگاه شبه نظامی اشاره کرد. در حاليکه آقای دين بر اين واقعيت انگشت می گذاشت که ارتش ايالات متحده، سالها قبل سلاحهای ساکنان اشرف را گردآوری کرده است.

نشنال ژورنال لا: نشريه سراسری قانون در ايالات متحده گزارش کرد: دادگاه استيناف واشينگتن به نظر می رسد در يک نزاع بر سر ادامه ليست گذاری گروه مقاومت ايران به عنوان يک سازمان تروريستی، آماده حکم دادن عليه وزارت خارجه باشد.
دادگاه چند راه حل پيش روی خود دارد، از جمله صدور فرمان به دولت که سازمان مجاهدين خلق ايران را از ليست تروريستی خارجی حذف کند. همچنين می تواند يک ضرب الاجل برای اقدام دولت بر اساس دادخواست اين گروه تعيين کند. علاوه بر اين، دادگاه می تواند يک راه ميانه را انتخاب کند، يعنی دولت را ملزم کند گزارشهايی را در مورد وضعيت ارزيابی ادامه دار به دادگاه بدهد.

وکيل لوب از جانب وزارت خارجه از دادگاه می خواست که شکايت مجاهدين را رد کند و هنوز به وزارت خارجه فرصت بررسی بدهد.
قاضی ديويد تاتل و قاضی استفن ويليامز به نظر می رسيد که حق را به جانب مجاهدين می دهند. اين در حالی بود که وکيل مجاهدين قاطعانه جواب منفی را بهتر از بی عملی مطلق دانست چرا که اجازه يک چالش بعدی را به آنها می دهد.
مقامات بلندپايه دولتی از جمله هارولد کوه، مشاور حقوقی وزارت خارجه و بث برينکمن، وکيل ارشد بخش استيناف مدنی در وزارت دادگستری، در اين استماع حضور داشتند. بيش از 80 ناظر از جمله بسياری از حاميان سازمان مجاهدين خلق ايران به صورت فشرده در سالن دادگاه در مرکز شهر واشينگتن نشسته بودند.
وکلای سازمان مجاهدين خلق ايران از تأخير در بازبينی توسط وزارت خارجه قوياً ابراز ناراحتی کردند و گفتند که اين ليست عواقب شديدی داشته است. ويت دين از دادگاه خواست که دولت را مورد مؤاخذه قرار بدهد.
هندرسون يک قاضی ديگر در جدل با دين از وزارت خارجه دفاع کرد و گفت که ”اينطور نيست که آنها دست روی دست گذاشته باشند“.

وکيل دولت با اين حال گفت که بازبينی نامگذاری با حسن نيت در جريان است و مقامات دولت به طور منظم وقايع انتقال اعضای سازمان از اشرف به ليبرتی را در اين رابطه پيگيری می کنند. وکلای مجاهدين قوياً بهانه وکيل دولت برای شبه نظامی خواندن قرارگاه اشرف را به چالش کشيدند
وکيل دولت گفت مطمئن باشيد که اين پروسه يی نيست که تا ابد ادامه داشته باشد. او اذعان کرد که وزارت خارجه در برابر عموم وظيفه دارد که اين کار را درست انجام بدهد.

postheadericon یک موسسه آمریکایی از احتمال 'شست‌وشوی' ساختمانی در پارچین خبر داد

موسسه علوم و امنیت بین المللی (ISIS) می گوید که تصاویر ماهواره ای جدید تأیید کننده نگرانی هایی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد "فعالیت های" اخیر در تأسیسات پارچین در ایران ابراز کرده بود.

به گفته این موسسه، آثار این فعالیت ها در تصاویر ماهواره ای در اطراف ساختمانی دیده می شود که ظن آن می رفت محل استقرار محفظه های انفجاری ای باشد که 'آزمایش های مرتبط با تسلیحات اتمی' در آنها انجام شده است.


موسسه علوم و امنیت بین المللی در گزارشی که همراه تصاویر ماهواره ای مذکور در سایت اینترنتی خود منتشر کرده، نوشته است: "در تصاویر مربوط به ۹ آوریل ۲۰۱۲ اقلامی دیده می شود که بیرون ساختمان ردیف شده اند. ماهیت این اقلام معلوم نیست".

در گزارش مذکور آمده است که وجود این اقلام در خارج از ساختمان مذکور ممکن است نشانه تخلیه آن ساختمان باشد.

این موسسه همچنین نوشته است که وجود یک حاشیه تیره در کنار ساختمان می تواند نشانه جریان آب باشد و شاید نشانه آن باشد که ساختمان شسته شده است.

آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش های رسمی خود ظن انجام 'آزمایش های مرتبط با تسلیحات اتمی' در پارچین را مطرح کرده و از ایران خواسته بود که اجازه بازرسی از این تأسیسات را به آژانس بدهد.

ایران تا کنون این اجازه را صادر نکرده ولی گفته است که آمادگی دارد در مورد درخواست های آژانس، از جمله این بازرسی، مذاکره کند.

یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی اخیرا گفته بود که اطلاعاتی در دست دارد که نشان دهنده در جریان بودن فعالیت هایی در پارچین است.

ایران همواره گفته است که برنامه تحقیقات هسته ای اش صلح آمیز است و در جهت تولید برق و تامین نیازهای کشور برای رادیو ایزوتوپهای دارویی انجام می شود.

رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، گزارش اخیر موسسه علوم و امنیت بین‌المللی را یک "شوخی" تعبیر کرده است.

مقامات آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته اند که در ملاقات با طرف ایرانی در هفته آینده، درخواست بازرسی از مجتمع پارچین را به عنوان یک اولویت مطرح خواهند کرد.

بی بی سی

postheadericon چرا مماشات گران میخواهند رژیم آخوندی را از تروریسم مبرا کنند ؟

در دنیای سیاست چرخش و تغییرموضع سیاسی چیز جدید و عجیبی نیست ولی اینکه به ناگاه سازمانی ،حزبی و یا رژیمی را تماما از ذات خود تهی جلوه دهی و درهمین راستا برای فریب افکار عمومی ماهیت آن را کاملا به شکل دیگری ترسیم کنی بسیار در خور تامل است .

چند روز پیش خبر انتشار بخش هایی از نامه ها و دست نوشتهای بن لادن به شکل گسترده ای در رسانه ها انعکاس پیدا کرد .همزمان وب سایتهای رژیم آخوندی و دوستدارانش که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدند ، بخشهایی را که ظاهرا در رابطه با ایران بوده را به شکل سلیقه ای و کلیشه ای مورد توجه قرار دادند { رابطه متشنج القاعده و ایران}{ مدارک جدید حاکی از روابط پرتنش القاعده با ایران است }{ روابط آشفته القاعده و ايران} .

این خبر برای بار اول توسط به اصطلاح بخش تحقیقاتی آکادمی نظامی وست پوینت ارتش آمریکا تولید و پخش شد و به شکل گسترده ای در اختیار رسانه ها قرار گرفت .اگر دقت کرده باشید این به اصطلاح آکادمی های تحقیقاتی همیشه سر بزنگاه های خاصی چنین کشفیاتی میکنند , حقیقت این است که هر زمان که در رابطه با رژیم آخوندی اوضاع خرابتر میشود این محققان کشفی جدید میکنند فراموش هم نمیکنند که بستگی به شرایط خاص سوژه دارد، البته تاریخچه مفصلی دارد که با آب هفت دریا هم پاک شدنی نیست . یک روزکشف میکنند که کلت ،کیک ،انجیل راه گشا است یک روز کشف میکنند که رفسنجانی سردار سازندگی و میانه رو است یک روز هم از احتمالا رصد کواکب و ستاره ها به کشف بزرگ نائل میشوند که خاتمی اصلاح طلب است و افعی کبوتر زائیده یک روز هم این کاشفان از روی تمام منبرها از واشنگتن ، لندن گرفته تا ... کشف میکنند که طبق تحقیقات و نظر سنجی ما انتخابات در ایران سالم بوده و منتخب مردم ایران احمدی نژاد است و و و . اما این روزها که اوضاع رژیم آخوندی در رابطه با به قول حضرات انرژی صلح آمیز هسته ای هر روز خراب تر و افشا تر میشود چه باید کشف کنند ؟حال که ازملاقات های آشکار و پنهان بین نمایندگان شیطان بزرگ و بانکدار تروریسم جهانی و نامه های فدایت شوم به عظما و ... آبی گرم نمیشود چه باید کشف کرد ؟ اینجاست که محققان دو آتیشه صلح طلب به ناگاه مدارکی را کشف میکنند که ای جماعت چه نشسته اید که هیچ سنخیتی بین رژیم آخوندی و تروریسم وجود ندارد مدرکش هم نامه ها و دست نوشتهای بن لادن است .

در این رابطه بخش های تبلیغاتی ماشین مماشات بسیار فعال وارد صحنه شده و خط را هم سریع میگیرند ، صدای امریکا تیتر اصلی خبر را چنین مینویسد ؛ مدارک جدید حاکی از روابط پرتنش القاعده با ایران است ، بی بی سی هم موقعیت را غنیمت میشمارد و چنین اعلام میکند ؛ برخی از این اسناد و مدارک حاکی از روابط متشنج القاعده و ایران است ،رادیو فردا هم که به قول یکی از کارمندان سابقش فیضیه دی سی نام گرفته و مشغول نگارش بخش چهارم زندگی نامه [آیت الله خامنه ای] است برای اینکه از قافله عقب نماند سر تیتر خبرش چنین است ؛ در اين اسناد همچنين به روابط آشفته القاعده و ايران اشاره شده است؛.هر سه به اصطلاح بنگاه خبر رسانی که در بیطرفی خبری شان نعوذبالله جای هیچ شک و شبه ای نیست در تیتر خبریشان فقط سه کلمه را تغیر داده اند و بقیه جمله را با ادبیاتی کاملا مشابه و احتمالا اتفاقی به کار برده اند {پرتنش ،متشنج ،آشفته } .به راستی که شرم آور است پدر خوانده تروریسم جهانی راکه از آفریقا تا آسیا تا اروپا و امریکا مشغول صدور تروریسم است را از جنایت و تروریسم مبرا کردن . حتی اگر به همین به قول محققان اسناد جدید نگاه کنیم با سوالات تأمل برانگیزی روبرو میشویم به عنوان مثال اگر رابطه القاعده و رژیم آخوندی به قول شما پرتنش ،متشنج ،آشفته بوده چگونه است که اشخاص خانواده بن لادن و اعضای ارشد القاعده اجازه خروج از ایران را پیدا کردند ؟{هر چند که همیشه آزاد و توسط رژیم آخوندی سازماندهی و باز سازی شده و میشوند}.جالب اینجاست که رسانه های مذکور که خط تبلیغ برای مماشات با رژیم آخوندی را پیش میبرند دقیقا زیر نظر کسانی کار میکنند که بارها در مجالس لابی های رژیم آخوندی به عنوان سخنرانهای اصلی شرکت کرده اند برای نمونه چندی پیش [۲ اکتبر ۲۰۱۱ ]لابی رژیم آخوندی در امریکا جلسه ای را برای نفرات وا رفته و ساندیس خوران خارج کشوری نظام ترتیب داده بود تا هم روحیه ای به آنها بدهد و ارز اندامی کرده باشد سخنرانان این جلسه عبارت بودند از:

۱ ، هنری ووستر مسئول سابق میز ایران در وزارت امور خارجه .

۲، جان لیمبرت، معاون سابق مدیرکل و مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه .

۳، رامین عسگرد مسئول بخش فارسی صدای امریکا .

۴، آلن ایر یکی از سخنگویان وزارت خارجه و ...

خلاصه ابر باد مه فلک ارتجاع و استعمار در کارند تا به خلق الله بخورانند که رژیمی که تا پیش از حمله امریکا و متحدینش به عراق بیش از ۴۵۰ عملیات تروریستی در کارنامه اش ثبت شده بود خود قربانی تروریسم است و تحریمش نکنید حتی مستحق تشویق هم میباشد هر کس هم که بگوید باید با این رژیم قرون وسطایی قاطع برخورد کرد جنگ طلب است .

به جرات میتوان گفت از بعد از شروع جنگ عراق آمار عملیاتهای تروریستی رژیم آخوندی و عواملش فقط در عراق از مرز چند هزار گذشته به شکلی که بارها وزارت دفاع امریکا علی رغم میلش و زیر فشار لابی رژیم مجبور شده است اعلام کند ۳۰ درصد تلفات نیروهای آمریکایی {فقط نیروهای آمریکایی و نه مردم عراق با هر گرایشی } توسط نیروهای وابسته به رژیم ایران صورت گرفته است .

شک نباید کرد که حقیقت بیش از آن چیزی است که اعلام شده و هر آشنایی با چنین مسائلی میداند که هیچ گروه تروریستی وجود ندارد که بتواند چند هزار عملیات تروریستی را انجام دهد آن هم در کشوری که فقط نزدیک به ۱۵۰ هزار نیروی آمریکایی حضور داشته باشند { بعضا تا روزی ۲۰ عملیات موفق در نقاط حساس }.جالب اینجاست همین حضرات مماشاتگر و کاشفین دلجویی از زنگی مست تا به حال ده ها بار در چند قدمی شان کنفرانسهای بسیار بزرگ با شرکت متخصصین برجسته در امور تروریسم در رابطه با رژیم آخوندی و اپوزیسیون آن یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران صورت گرفته ،ولی دریغ از این که حتی یک خبر اعلام کرده باشند {احتمالااز دید این کاشفان مسئول سابق اف بی آی لوئیس فری ، تام ریچ اولین مسئول امنیت داخلی آمریکا، مایکل هایدن رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ، جان سانو نايب رييس بخش محرمانه اطلاعات مركزي امريكا،مایکل مکیزی دادستان سابق کل امریکا و...نه تخصص در امور مبارزه با تروریسم دارند و نه صحبتهایشان ارزش خبری دارد } .

این جماعت حتی حاضر نیستند کوچکترین مسائل حقوق بشری در رابطه با اعضای خانوادهای مجاهدین در ایران که سالهاست زیر شدید ترین فشارهای از طرف رژیم آخوندی هستند را پوشش خبری بدهند ، ولی تا دلتان بخواهد این کاشفان درگاه ولایت تخصص در امور لجن پراکنی در مورد اپوزیسیون رژیم آخوندی بخصوص سازمان مجاهدین خلق ایران دارند به عنوان مثال خبر نگار معلوم الحالی که به قول خودش صلح طلب دو آتیشه میباشد یک شبه دو کشف مهم میکند اول اینکه مجاهدین حدودا ده سال پیش در فلان بیابان های امریکا توسط نیروهای آمریکایی آموزش های مخصوص دیدند و دوم اینکه مجاهدین از سال ۲۰۰۲ توانستند اعتبار آن هم تا حدودی کسب کنند {عجبا اگر این همه بی اعتبار بودند چرا دولت مطبوع شما از سال ۱۹۹۷ با گذاشتن در لیست سیاه برای دلجویی از رژیم آخوندی و به نیابت از طرف رژیم به دست و پایشان زنجیر زده و راستی چرا رژیم آخوندی به هر خس و خاشاکی چنگ میزند و مدام زنجیر پاره میکند که آنها را محدود کنید،در لیست سیاه بگذارید ،بمب باران کنید و...} .

اینجاست که باز بنگاه های خبر رسانی که در واقع باید گفت بنگاه های لجن پراکنی که اتفاقا زیر کلید حضرات فعال میباشند با جوش و خروش و آب و تاب خبر را به شکل گسترده پخش میکنند به روی نا مبارک هم نمیآورند که جوابیه طرف مقابل را حتی شده یک خطش را اعلام کنند ، روش کار میبینید ؟ منبع تولید خبر خودشانند منبع پخش خبر باز خودشانند وقتی هم که دادگاه سوال میکند و در نهایت دستوری میدهد میگویند شما دخالت نکن.زنده یاد احمد شاملو جمله ای زیبا در وصف حال این جماعت گفته است {سخت است فهماندن چیزی به کسی که در قبال نفهمیدنش پول میگیرد } .

آری منافعشان در مماشات است ونمیخواهند از تاریخ بیاموزند که چنین منافعی در نهایت به بلایی به جان خودشان تبدیل میشود

پیش از شروع جنگ ویرانگر دوم جهانی اشخاص کمی بودند که شجاعت بیان و شناخت کافی از فاشیسم هیتلری داشته باشند در آنزمان هم مماشات گران مشابه همین خط امروز را میرفتند دلجویی ، بسته مشوقها ، سکوت در قبال سرکوب مخالفین ،و ... در نهایت دیدیم که به کجا ختم شد ،ولی امروز به یمن رشادت های فرزندان خلق قهرمان ایران و بخصوص جبهه گسترده و قوی سیاسی که در راستای حمایت از حق حاکمیت مردم و به زباله دان تاریخ فرستادن رژیم آخوندیست دیگر امکان تکرار تاریخ وجود ندارد و بهتر است که ره روان راه ایران گیتی ها قبول کنند که {نیش عقرب نه از سر کین است اقتضای طبیعتش این است }.

البته عملکرد پدر خوانده تروریسم جهانی یعنی رژیم آخوندی با تمامی دسته بندی هایش نشان داده که هم از سر کین و هم از سراقتضای طبیعتش است و جنایات رژیم آخوندی را کمرنگ جلوه دادن در نهایت هیچ فایدهای ندارد .
امین نامداری

postheadericon 12 اردیبهشت سالروز شهیدان سرفراز مجاهد خلق گرامیباد

postheadericon روز جهانی کارگر گرامی باد

اول ماه مه "روز جهانی کارگر" در حالی فرا می رسد که سفره کارگران ایرانی تهی تر از هر زمان ممکن است. لازم به ذکر نیست که کارگران ایران سهم بسزائی در قیام 57 داشتند و اعتصابات گسترده کارگری و کارمندی و بالاخص اعتصاب کارگران صنعت نفت شریان حیاتی رژیم گذشته را قطع کرد اما این طبقه زحمتکش هیچگاه به سهم خود از انقلاب دست نیافت که هیچ بلکه روز به روز بر اثر سیاست های سو رژیم از یک سو و فساد و چپاول و غارت اموال عمومی از سوی دیگر تهیدست تر از گذشته گردید.

خمینی در روز جهانی کارگر در سال 58 عمق درک خود از کارگران و حقوق آنها را با جملاتی بس سخیف و مبتذل بنمایش گذاشت. "خدا خود کارگر است" و "کارگران چون کار می کنند سالم هستند و اغنیا و ثروتمندان چون فعالیتی ندارند بیمارند" این جملاتی بود که او در تجلیل از کارگران و حقوق و جایگاه آنها بر زبان آورد!.

رژیم ضد بشری حاکم از همان روزهای اول انفلاب با درک موقعیت و پتانسیل مبارزاتی طبقه کارگر سرکوب تمام عیار آنها را در دستور کار خود قرار داد. از تشکیل هرگونه سندیکاها و شوراهای کارگری و کارمندی مستقل جلوگیری بعمل آمد و سندیکاهای کارگری خودجوش هم با سرکوب تمام عیار مسئولان و شکنجه و زندانی کردن اعضای آنها منحل شدند. نمونه آخر آن سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه است که مسئول سندیکا آقای منصور اصانلو سالیانی است که در زیر شکنجه های قرون وسطائی بسر می برد و از همکاران او آقای رضا شهابی است که بر اثر شدت فشارها و شکنجه ها و مصائب و بیماری ناشی از آن به بیمارستان انتقال یافته است. بر عکس رژیم توسط مهره های دست پرورده اقدام به زیر سیطره کشیدن تشکیلات خانه کارگر نمود. همین تشکیلات دست آموز امروز قادر نیست که در روز اول ماه مه اقدام به برگزاری یک تظاهرات فرمایشی نماید چرا که بیم آن می رود که هرگونه تظاهرات فرمایشی هم راه به اعتراضات طبقه کارگر در احقاق حقوق خود برد.

رژیم در کنار به کنترل در آوردن خانه کارگر اقدام به تاسیس تشکیلات سرکوبگری در هر اداره و واحد تولیدی بنام "حراست" نمود. در راس این اداره عناصر سرکوبگری قرار گرفتند که با رواج فرهنگ تملق و چاپلوسی و پروبال دادن به افراد ضعیف النفس تحت عنوان واحد بسیج" و وادار نمودن آنها به جاسوسی علیه همکاران خود به بسط فضای اختناق و سرکوب در تمامی ادارات و واحدهای تولیدی پرداختند. به اینها باید شرکت در نمازجماعت اجباری و تظاهرات و مراسمات فرمایشی هم افزود. امروزه فضای عمومی در ادارات و واحدهای تولیدی فضای ناامنی و اعتماد متقابل است. در چنین فضائی مسلما خلاقیت رخت بر بسته و اساس و مبنای هرگونه رشد و ترقی همانا تملق و چاپلوسی و جاسوسی می باشد.

فراموش نکنیم که در طول 8 سال جنگ ضد میهنی این کارگران و کارمندان زحمتکش ادارات و واحدهای تولیدی بودند که به اجبار به جبهه های جنگ اعزام می شدند و بار اصلی جنگ بر دوش این طبقه سنگینی می کرد و به این نیز باید اعزام دانش آموزان از فرزندان کارگران و زحمتکشان را هم افزود که بعنوان نیروی یکبار مصرف بر روی مینها فرستاده می شدند.

بعد از جنگ ضد میهنی تحت عنوان "سیاست تعدیل اقتصادی" در راستای اجرای نسخه های پیچیده شده توسط بانک جهانی دولت "سردار سازندگی" اقدام به کوچک سازی بدنه دولت نمود و بر اثر اجرای این سیاست بغایت ضد کارگری و ضد انسانی هزاران هزار کارگر بیکار شده و به اصطلاح باز خرید گردیدند آنهم بدینگونه که به هر کارگر وانتی و ماشینی مستهلک شده واگذار نموده و پول آن را به اقساط از کارگران بیکار شده دریافت کردند!. این سیاست ضدمردمی رژیمی بود که ادعای تحقق "حکومت مستضعفین" در ایران را داشت و سنگ مستضعفین عالم را به سینه می زد.

با اجرای سیاست عدم استخدام دولتی بنگاه های کاریابی توسط عوامل وابسته به رژیم در هر شهر تحت عناوین مختلف تشکیل شدند که به احیای روابط برده داری در اشکال نوین پرداختند تا از غارت و استثمار جانمایه کارگران به ثروت های بادآورده دست یابند. "کارگر پیمانی" بدون برخورداری از هرگونه حق بیمه درمانی و حقوق بازنشستگی و مزایای دیگر پا به عرصه وجود گذاشت. قانون کار هم د راستای تامین منافع این قشر انگل تغییر یافت و جایگاه کارگر در حد "مزدبگیر" تنزل یافت.

جامعه جوان ایران که بعد از جنگ خانمان سوز وارد بازار کار می شدند ناچارا برای امرار معاش و تامین هزینه های سرسام آور زندگی مجبور بودند که به هر ذلت و خواری تن در داده تا با فروش نیروی کار خود به بهای اندک بنوعی به حیات خود ادامه دهند. بنا به آمارهای موجود 70% از کارگران و کارکنان بخش درمان در کشور دارای "قرارداد موقت" بوده که توسط همین بنگاههای کاریابی به کار گرفته شده اند.

رژیم برای تاخیر در ورود نیروی جوان به بازار کار اقدام به تاسیس دانشگاه آزاد نمود تا با تکیه بر این مثل "از این ستون تا آن ستون فرجی است" شانه از بار مسئولیت خالی کرده غافل از آنکه نسل تحصیل کرده ای بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی وارد بازار کار خواهد شد که بالمال از خواسته های بس فراتری از یک نیروی کار ساده برخوردار خواهد بود. وقتی بستر لازم با بسط روابط تولیدی در راستای اشتغال نیروی متخصص ایجاد نشود تنها بر دامنه نارضایتی ها افزوده خواهد شد و بازهم چاره کار در چنین صورتی سرکوب هر چه بیشتر و فراتر خواهد بود.

از آنجائیکه هیچ آمار درستی از میزان بیکاران در ایران وجود ندارد و اصولا ارگان و تشکیلاتی برای ثبت نام سیستماتیک کارگران بیکار وجود ندارد میزان بیکاری در ایران بین 30 تا 40 درصد تخمین زده می شود. باید تاکید نمود که بیش از 50% نیروهای مشغول کار دارای تحصیلات دانشگاهی و تخصصی می باشند که در مشاغلی دون پایه و بعنوان کارگران ساده مشغول بکار هستند. وضعیت بیکاری زنان بعنوان نیمی از بدنه جامعه بسا بدتر از مردان است. بنا به یک آمار از بانک جهانی در مورد میزان اشتغال زنان ایرانی در سال 2009 نرخ مشارکت زنان بالای 15 سال در کار 31/9% بوده که از این میزان 17% از آنان بیکار بوده اند!.

ادامه سیاست ضدکارگری رژِیم توسط دولت احمدی نژاد با واردات بی رویه کالاهای مصرفی بنجل بالاخص از چین و اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها منجر به نابودی صنایع نساجی و تعطلیلی واحدهای تولیدی از جمله صنایع فولاد در ایران شده است. مدیر عامل فولاد البرز در مصاحبه با خبرگزاری ایلنای رژیم یادآور می شود: "اجرای فاز دوم هدفمندی بسیاری از کارگران صنعتی را بیکار می سازد".

حسن مصیب زاده مدیر عامل فولاد البرز در ادامه مصاحبه خود می افزاید: "طی سال گذشته و به تبع اجرای فاز اول قانون هدفمند یارانه ها در نبود حمایت های واقعی کمر بسیاری از واحدهای صنعتی فولاد شکست". او هزینه های سرسام آور و قبوض برق و گاز با رقمهای نجومی را از دلایل این امر دانست که گاها بر اثر پرداخت نشدن این قبوض واحدهای صنعتی با قطع جریان گاز توسط وزارت نیرو به محاق تعطیلی رفتند!. او با اشاره به دزدی و اختلاس کلان از بانکهای کشور و همچنین تاثیر تحریمها گفت: "طی سال گذشته نقدینگی بگاههای صنعتی به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافت. پس از تخلف مالی سه هزار میلیاردی سیستم بانکی پرداخت تسهیلات را بیش از پیش انقباضی کرد. ضمن اینکه گشایش LC داخلی و خارجی نیز با مشکل روبرو شد".

رژیم چاره تمام ندانم کاری ها و خیانتها و دزدی و چپاول اموال عمومی و سرمایه های ملی و را تنها در سرکوب هر چه بیشتر می داند. بهمین خاطر "دولت مهرورزی" احمدی نژاد جنایتکار بالفطره ای بنام سعید مرتضوی را که بنا به ادعای سخنگوی قوه قضائیه رژیم و هیئت تحقیق و تفحص مجلس در جریان ماجرای جنایات کهریزک رژیم دارای پرونده جنائی و دزدی و چپاول اموال عمومی است را برای سرکوب کارگران و کارمندان زحمتکش این میهن در راس سازمان تامین اجتماعی گمارده است. استیضاح صوری وزیر کار رژیم در رابطه با انتصاب مرتضوی جنایتکار توسط نمایندگان مجلس آخوندی بنا به دستور مستقیم خامنه ای ولی فقیه که توسط حداد عادل به نمایندگان مجلس ابلاغ شد ملغی گردید با این وعده که مرتضوی از منصب خود استعفا داده است اما بعدا معاون مطبوعاتی دولت بنام جوانفکر با درجه بندی انواع قولها یادآور شد که مطلب اعلام شده از سوی مرتضوی "قول شرف" نبوده است و لذا هرگونه قولی از نوع عادی از درجه اعتبار ساقط بوده و مرتضوی کماکان به کارخود در سازمان تامین اجتماعی ادامه داد. لازم به یادآوری است که قبلا نیز خامنه ای از مقامات رژیم و نمایندگان مجلس خواسته بود که در رابطه با چپاول و اختلاس 3000 میلیاردی سکوت اختیار کنند.

کوتاه سخن آنکه تا این رژیم با اصل ولایت فقیه بعنوان حافظ و نگهبان دزدی و اختلاس و چپاول و غارت اموال عمومی و عامل تمامی سرکوبها و نگون بختی های جامعه ایران برپاست هرگونه امیدی به اصلاح امور از جمله احیای حقوق زحمتکشان و کارگران امیدی است واهی و هر آن کس که چنین سیاستی را دنبال نموده و پیگیری می کند خائن به منافع ملی ایرانیان بوده و شریک دزد محسوب می گردد هر چند که ادعای همراهی با قافله را هم داشته باشد.

تنها چاره خلع ید تمام عیار از رژِیم جنایتکار حاکم با تمامی ارگانها و دستگاههای سرکوبگر و تمامی دستجات درونی آن می باشد. سیاست انقلابی و مردمی پیوند با پیشتاز انقلابی که صلابت و قدرت و توانائی آن هر روز بیش از پیش بعنوان تنها آلترناتیو دمکراتیک تبلور می یابد را باید با تلاش و همت هر چه بیشتر به میان مردم و در راس همه کارگران و زحمتکشان و اقشار آگاه جامعه برد. با یقین بر اینکه روز رستاخیز رهائی به یمن تلاش و کوشش و اراده ملت ایران در نیل به تغییر و سرنگونی رژیم حاکم فراخواهد رسید و فردای ایران از آن تمامی مردم و در راس همه کارگران و اقشار زحمتکش ایران خواهد بود روز جهانی کارگر امسال را جشن می گیریم و روز جهانی کارگر را به تمامی کارگران و زحمتکشان ایرانی تبریک گفته و بر مبارزات آنها در راستای تحقق اهداف والایشان ارج می گذاریم و آزادی سریعتر تمامی زندانیان سیاسی از جمله کارگران زندانی آقایان اصانلو و شهابی و ... را طلب می کنیم.
علیرضا یعقوبی